گندم را دزدیده بودند
صـدای اعتراضها بلند شد
نان بین مردم پخش کردند
اعتراضها خاموش شد ...
این جماعت فقط به دنبال
سیر کردن شکم خود هستند
نه گرفتن حقشان !!
١
من، برتولت برشت، اهل جنگلهای سیاهم
مادرم، وقتی در بطنش بودم
مرا به شهرها آورد، و سرمای جنگلها
تا روز مرگ در من خواهد ماند.
٢
در شهر آسفالت خانه دارم.
از روز ازل پابند آیین مرگم:
پابند روزنامهها و توتون و تلخابه.
بدگمان، تنبل و سرانجام خوشنود.
٣
با مردمان مهربانم
به آیین آنها کلاه کج بر سر میگذارم.
میگویم: عجب جانورانی بوگندویی هستند.
بعد میگویم: بیخیال، خود من نیز چنینم.