شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters
شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters

برتولت برشت

گندم را دزدیده بودند

صـدای اعتراض‌ها بلند شد

نان بین مردم پخش کردند

اعتراض‌ها خاموش شد ...

این جماعت فقط به دنبال

سیر کردن شکم خود هستند

نه گرفتن حقشان !!

بیچاره ب.ب.

١

من، برتولت برشت، اهل جنگل‌های سیاهم
مادرم، وقتی در بطنش بودم
مرا به شهرها آورد، و سرمای جنگل‌ها
تا روز مرگ در من خواهد ماند.
٢
در شهر آسفالت خانه دارم.
از روز ازل پابند آیین مرگم:
پابند روزنامه‌ها و توتون و تلخابه.
بدگمان، تنبل و سرانجام خوشنود.
٣
با مردمان مهربانم
به آیین آن‌ها کلاه کج بر سر می‌گذارم.
می‌گویم: عجب جانورانی بوگندویی هستند.
بعد می‌گویم: بی‌خیال، خود من نیز چنینم.