شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters
شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters

صدای پای آب

آخرین خبر/ به سراغ من اگر می‌آیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ‌های هوا پر قاصدهایی است
که خبر می‌آرند، از گل وا شده دورترین بوته خاک...
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر می‌آیید،
نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.

در گلستانه

دشت‌هایی چه فراخ!

کوه‌هایی چه بلند

در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!

من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:

پی خوابی شاید،

پی نوری، ریگی، لبخندی.

پشت تبریزی‌ها

غفلت پاکی بود، که صدایم می‌زد.


پای نی‌زاری ماندم، باد می‌آمد، گوش دادم:

چه کسی با من، حرف می‌زند؟

سوسماری لغزید.

راه افتادم.

یونجه‌زاری سر راه.

بعد جالیز خیار، بوته‌های گل رنگ

و فراموشی خاک.



لب آبی

گیوه‌ها را کندم، و نشستم، پاها در آب:

«من چه سبزم امروز

و چه اندازه تنم هوشیار است!

نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.

چه کسی پشت درختان است؟

هیچ، می‌چرخد گاوی در کرت

ظهر تابستان است.

سایه‌ها می‌دانند، که چه تابستانی است.

سایه‌هایی بی‌لک،

گوشه ای روشن و پاک،

کودکان احساس! جای بازی اینجاست.

زندگی خالی نیست:

مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.

آری

تا شقایق هست، زندگی باید کرد.



در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح

و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد

بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.

دورها آوایی است، که مرا می‌خواند.»

طلوع

با آن که می‌دانم

در پی صبح

شب باز خواهد آمد،

با این همه، طلوع آفتاب

چه نفرت‌آور است، دریغا!

آفتابی

صدای آب می آید مگر در نهر تنهایی چه می شویند ؟
لباس لحظه ها پاک است
میان آفتاب هشتم دی ماه
طنین برف نخ های تماشا چکه های وقت
طراوت روی آجرهاست روی استخوان روز
چه میخواهیم ؟
بخار فصل گرد واژه های ماست
دهان گلخانه فکر است
سفرهایی ترا در کوچه هاشان خواب می بینند
ترا در قریه های دور مرغانی به هم تبریک می گویند
چرا مردم نمی دانند
که لادن اتفاقی نیست
نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروزاست ؟
چرا مردم نمی دانند
که در گل های ناممکن هوا سرد است؟

شعر و زمان ما - سهراب سپهری

مولف: محمد حقوقی

چاپ شانزدهم: 1386

تعداد صفحات: 320

انتشارات نگاه

شعر و زمان ما سهراب سپهریسپهری تا مرز شندن صدای پای آب هیچگاه در شعر خود در استفاده از هنر نقاشی که هنر دیگر اوست، چه از نظر تصویر و چه از لحاظ بیان منفک نشده است. ص 16

خواننده شعر سپهری، سطر به سطر شعر را می خواند و پیش می رود و به اصطلاح حال می کند تا به آخر رسد. چون شعر، در حقیقت یک خط طولانی است. یک جاده مستقیم. و چون چنین است، این سطور، که گاه مسیر چندین موج تصویرند، با یکدیگر گره نمی خورند و در هم فرو نمی روند و گرد خود نمی پیچند و لاجرم هیچگاه نیز از حالت طولی و افقی خود بدر نمی آیند. ص 29

این کتاب سومین کتاب از مجموعه شعر و زمان ما هست که قبلا اولین مجموعه رو معرفی کرده بودم. بر خلاف دو کتاب قبل در بخش سوم کتاب نقد موفق ترین شعر ها دیده نمیشه و بجاش مقاله و نوشته هایی از شاعران و منتقدان مختلف جایگزین شده.

مجموعه شعر و زمان ما خاصه دانشجویان و شاعران هست،لذا بخش نخست بسیار تخصصی و موشکافانه توسط مولف نوشته شده، البته موفق ترین اشعار شاعر هم درونش جای داده شده که خرید کتاب رو برای همه علاقمندان جلب می کنه.

 شعر های سپهری از صدای پای آب تا حجم سبز دوست داشتنی ترین اشعارند چرا که بی پرده سروده شده و صمیمیت و سادگی فوق العاده ای رو دارن، و پیچیدگی و زبان مبهم دفاتر قبلی رو به فراموشی می سپارند. شعر صدای پای آب و کل اشعار دفتر حجم سبز را بی نهایت دوست می دارم.