شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters
شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters

شعر زمان ما - احمد شاملو

مولف: محمد حقوقی

چاپ دهم: 1387

تعداد صفحات: 332   

انتشارات نگاه، 4500 تومان 

احمد شاملو"شعر زمان ما" عنوان مجموعه کتاب هایی با موضوع شعر از زنده یاد محمد حقوقی  هست که شامل بررسی، تحلیل و گزیده اشعاری از پنج شاعر بزرگ عصر ما، احمد شاملو، اخوان ثالث، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و نیما یوشیج هست. در کتاب سعی شده جوانب کار ، ایده پردازی ها و تکامل شعری شاعر را مشخص کند. شعرهایی که انتخاب می شود موفق ترین شعرهای شاعر از لحاظ ساختاری هست. این دست کتاب ها منبع فوق العاده موثری برای شاعران و دانشجویان هست.  بخش سوم کتاب شامل نقد و تحلیل برخی از شعرهای انتخابی هست که از ویژگی های خوب این کتاب به حساب میاد و آقای محمد حقوقی با قلمی هوشمندانه این اشعار رو موشکافانه نقد و بررسی کرده که اگر تعداد اشعار بیشتر می بود بدون شک بر محبوبیت کتاب اضافه می کرد. 

شعر احمد شاملو شاعرانه است! در آن کمتر از تنوع و وزن می توان یافت اکثرا نیاز به خواندن چندین و چند باره و تحلیل و مفهوم یابی دارند. در آنها از شب سیاه و ظلمت و دردهای اجتماع گفته می شود، از عشق و مرگ. شاملو در مجموعه شعرهای متعددی که داشته روند تکاملی طی کرده که "هوای تازه" اولین دفتر شعر او موفق ترین و از محبوب ترین کارهایش هست. 

اگر شاملو این همه شعر نمی سرود و فقط از او "طرح" به جای می ماند شاید لقب شاعر ضد استبداد باز هم برازنده وی می بود و یا اگر "بودن" را تک و تنها می داشت باز هم شاعر بزرگ انسان گرا بود و با همین قطعه شعرهای تصویری هنرمندانه از او بزرگ مرد شعر نوین فارسی ساخته... 

کاملترین کتاب شعر از احمد شاملو  با نام "مجموعه آثار احمد شاملو دفتر اول" از انتشارات نگاه ( + )  به چاپ رسیده...

+

طرح

شب با گلوی خونین
خوانده ست
دیر گاه.

دریا نشسته سرد.
یک شاخه
در سیاهی جنگل
به سوی نور
فریاد می کشد.


بودن

گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه بن بست
 
گر بدین سان زیست باید پاک من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک! 

 

شبانه

میان خورشید های همیشه
زیبائی تو
لنگری ست -
خورشیدی که
از سپیده دم همه ستارگان
بی نیازم می کند
نگاهت
شکست ستمگری ست -
نگاهی که عریانی روح مرا
از مهر
جامه ئی کرد
بدان سان که کنونم
شب بی روزن هرگز
چنان نماید
که کنایتی طنز آلود بوده است

و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست -

آنک چشمانی که خمیر مایه مهر است!
وینک مهر تو:
نبرد افزاری
تا با تقدیر خویش پنجه در پنجه کنم
***
آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم
به جز عزیمت نابهنگامم گزیری نبود
چنین انگاشته بودم

ایدا فسخ عزیمت جاودانه بود
***
میان آفتاب های همیشه
زیبائی تو
لنگری ست -
نگاهت شکست ستمگری ست -
و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست

نظرات 1 + ارسال نظر
kara سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 12:29 http://karaketab.com

درود به شما واقعا وبلاگ قدرتمند...مرسی از مطالبت واسه شعر و ادبیات من کیف کردم افتخار دوستی با تو بزرگی کن و من رو لینک کن با نام شهر کتاب نایاب
کارا کتاب اولین و بزرگترین سایت کتاب نایاب در ایران
www.karaketab.com
این لطفت رو جبران می کنم

لینک شدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد