شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters
شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters

غزل شماره ۹۳ حافظ

چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت


به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا

که کارخانه دوران مباد بی رقمت


نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یاد

که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت


مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت

که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت


بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد

که گر سرم برود برندارم از قدمت


ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی

که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت


روان تشنه ما را به جرعه‌ای دریاب

چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت


همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد

که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد