اردلان سرفرازچاپ هفتم: 1384
انتشارات ورجاوند ، 213 صفحه
کتاب از ریشه تا همیشه گزیده ترانههایی سروده شده از ترانه سرای تکرار نشدنی ایران آقای اردلان سرفراز هست که خیلی دوستش میدارم. در سال هایی که سپری شد بیشک اکثر ما خاطرات نوستالوژیکی با ترانه های سروده شده از شاعران و ترانه سرایان کم تکرار این سرزمین داریم. ترانه های که در نهایت سادگی و بی پروا بودن به زیبایی سروده شدن و در ذهنیات ما خاطره ها بجا گذاشتند.
جناب آقای اردلان سرفراز در این کتاب که چند سال قبل در ایران منتشر شد گزیده ای از ترانه های خود که اغلب موضوعی عاشقانه و حتی سیاسی دارند و توسط آهنگسازان و خوانندههای نامی اجرا شده گردآوری کرده. ترانه ها آشنا و در نهایت سادگی و صمیمیت است، کتاب ترانه هایی دارد که مدام از جاده ها و مسافران و منتظران پشت پنجرهها سخن گفته یا اشعاری که درد جدایی وطن یا فریاد مظلومانه فعالی سیاسی را سروده. اکثر ترانهها به شخص یا مکانی خاص تقدیم شده و در پایان برخی اشعار یادداشت ها و خاطراتی از چگونگی سرودن ترانه آورده.
-قبلا از آقای اردلان سرفراز و توسط همین نشر، کتابی با عنوان "سال صفر" هم منتشر شده و مثل اینکه هر دو در ایران و در حال حاضر کمیاب و منتشر نمیشن!
-مثل اینکه بخاطر ملاحظات در چاپ و نشر کتاب از نام بردن خوانندهها و برخی اشخاص جلوگیری به عمل اومده و ترانههای سیاسی مربوط به قبل از انقلاب هست!
-ترانه مسخ که از همه بیشتر میپسندمش به کافکا و مترجم مسخ یعنی صادق هدایت پیشکش شده. و البته ترانه ماندگار "آشفته بازار" به ارنست همینگوی، که به قلم اردلان سرفراز "پیرمردی که دل به دریا زد و رفت" تقدیم شده.
قسمتی از کلام پایانی اردلان سرفراز در این کتاب:
به منِ ترانه ساز میرسیم... و باز از ریشه آغاز میکنیم، که در همیشهی سرزمینِِ زادگاه من است. از جادههای جنگلی باران وقتی که رو به تشنگی شنزار، تا سواحل عطش، سرازیر میشوی جایی میان ساحل و شنبادهای کویری، زادگاه مرا خواهی یافت. حتی اگر که راه را نشناسی ، خود را به دست بادهای داغ کویری بسپار، آنها تو را به سرزمینِ خشکسالی جاوید میبرند. این سرزمینِ تشنه "داراب" است. آنجا که من به مهمانیِ تابستانیِ باغی که باغ بوده آمده بودم. باغی که باغ بود و دیگر نیست.
ادامه مطلب ...
یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 11:19