شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters
شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters

صید قزل آلا در آمریکا

نویسنده: ریچارد براتیگان

مترجم: پیام یزدانجو

چاپ پنجم: 1389

تعداد صفحات: 195

انتشارات چشمه

صید قزل آلا در آمریکا ریچارد براتیگان

سبک براتیگان یک سبک پیچیده و با نثری متفاوت هست و اکثر آثار وی را با اینکه در زمره رمان و داستان کوتاه جای می گیرند، اما کمتر شباهتی به رمان یا داستان کوتاه دارند. کتاب صید قزل آلا در آمریکا که بهترین و شناخته شده ترین اثر براتیگان به شمار می رود و در سال 1967 به چاپ رسید از بهترین های ادبیات پسامدرن هست. سراسر این کتاب حاصل تخیلات و ذهنیات زیبای آقای براتیگان هست که یک نثر شاعرانه دارد و در حین خوندنش متوجه میشی که این ذهنیات از یک انسان معمولی نیست، شناخت و معرفی زندگی و رویای آمریکایی با اشاره محکم به نحوه و جزئیات صید ماهی قزل آلا در ذهن خواننده مجسم میشه. از جمله زیبایی های این کتاب توصیفات و تشبیهاتی هست که به وفور در بخش های رمان دیده میشه، و از بهترین این تشبیهات به تشبیه و اشاره های زیاد به تبهکاران و مجرمان آمریکایی به ماهی قزل آلا میشه اشاره کرد. و یا تشبیه مه به اتاق های گاز که وسیله مجازات تبهکاران آمریکایی در قرن بیستم بود. همچنین وصف طبیعت آمریکا و نهرهای صید قزل آلا که به زیبایی به تصویر کشیده شده اند، سفر به نهر ها و آبشارها و مناظر دوردست همراه دوستان و معشوقه و اشاره به صید قزل آلا و لذتی که در این فعالیت وجود داره خاطره انگیزند. از دیگر ویژگی های این کتاب اشاره به شخصیت های سیاسی ادبی، خوانندگان، بازیگران و تبهکاران آمریکاییه که چه جایگاهی در افکار و زندگی آمریکایی داشتن، به همین منظور پانویس های کتاب توضیحات تکمیلی مفیدی راجع به این شخصیت ها میده. این کتاب از لحاظ بحث در مورد زندگی آمریکایی شبیه کتاب رویای آمریکایی هم میتونه باشه و  به نظرم جای خوندن چندین و چند بارش هم هست چراکه خیلی خاطره انگیزه و البته با یه پیچیدگی. یک معرفی خوب از این کتاب اینجا (+) هست که از خوندنش خوشم اومد.

قسمت های انتخابی از کتاب:

«کافکا بود که آمریکا را با خواندن زندگی نامه خودنوشت بنجامین فرانکلین شناخته بود ...

کافکایی که می گفت: من آمریکایی ها را دوست دارم چون خوش بنیه و خوش بین اند.»

«ماهی ها این خبط را مرتکب شده بودند که آنقدر توی نهر پایین بیایند که سر آخر به آب گرم برسند و این نغمه را ساز کنند که مایه تیله ات رو باختی، بفهم که باختن چیه.»

«چند ساعتی که گذشت و هوای حاشیه باجه تلفن ها رو به تاریک شدن گذاشت، کنار نهر کارت زدم و رفتم خانه. قزل آلای گوژپشت را برای شام درست کردم و خوردم. تو آرد ذرت خواباندمش و با کره سرخش کردم، قوزش طعم شیرینی داشت مثل بوسه های اسمرالدا.»

«خواب دیدم لئوناردو داوینچی از حقوق بگیران شرکت وسایل سرخم جنوب است، اما البته ، لباس ها متفاوتی تنش بود و با لهجه متفاوتی هم حرف می زد و کودکی متفاوتی را هم پشت سر گذاشته بود، شاید یک کودکی آمریکایی توی شهری مثل لردزبرگ، تو نیومکزیکو، یا وینچستر، تو ویرجینیا.

نظرات 2 + ارسال نظر
رها شنبه 22 تیر 1392 ساعت 21:20 http://fair-eng.blogsky.com

یک سالی میشه این کتاب رو گرفتم اما در خوندنش تنبلی کردم. چون فکر می کنم خوندن یک اثر پست مدرن نیاز به ذهن آروم و تمرکز داره.
پست خوبی بود.
باید هرچه زودتر بخونمش

متشکرم، در خوندن آثار براتیگان ذره ای شک نکن، نثر بانمک براتیگان فراموشت نخواهد شد...

رویا جمعه 13 آبان 1390 ساعت 14:21 http://ell.blogsky.com

سلام

خواهش میکنم

موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد