شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters
شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters

روستای ولش هیل

در دوردست ها، دورتر از دیدرس تو

کرم جگر و زخم سم و کنه دنبه

از درون، گوسفندان را می خورند

گله گوسفندان در بولچ-ئی-فدون می چرخند

مثل همیشه، با ترتیبی زمانتیک

بر پس زمینه سنگ صیقلی

در دوردست ها، دورتر از دیدرس تو

خزه و لجن دودکش های سرد بخاری را پوشانده

از شکاف های در چوبی، گزنه روئیده

خانه های نانت-یر-ایرا ، خالی از سکنه

و سوراخ های سقف را اشعه خورشید حصیروار پوشانده

و مزرعه ها کم کم به علفزاری پژمرده بدل می شوند

در دوردست ها، دورتر از دیدرس تو

چشمان بی حرکت او، و آن سل پیش رونده که

از زیر آن نیم تنه مندرس،ذره ذره وجودش را نابود می کند

هنوز مردی در تاین-ئی-فانوگ به کشاورزی مشغول است

غمزده، به سرنوشت محتوم خود، دل سپرده

و نطفه نوای شکسته در گلوی او، دیگر مرده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد