شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters
شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters

نامه ای عاشقانه از تیمارستان ایالتی

نویسنده: ریچارد براتیگان

مترجم: مهدی نوید

چاپ دوم: 1389

تعداد صفحات: 80

انتشارات چشمه

نامه ای عاشقانه از تیمارستان روانی ریچارد براتیگان

از اولین آثار ریچارد براتیگان به شمار میاد، که شامل 11 داستان کوتاه هست. از خوندنش خیلی راضی و خوشحالم و یه حس عاشقانه و بکر در من ایجاد کرد. داستان ها بسیار روان و شورانگیز هستند و میشه حدس زد که در دوران جوانی براتیگان نوشته شده و داستان های عاشقانه اش این حس رو در خواننده ایجاد میکنه و اون نثر و مضمونش تفاوتی آشکار با کارهای بعدی براتیگان داره و اگر صید قزل آلا در آمریکا براتون ملال آور شد پیشنهاد می کنم این مجموعه داستان کوتاه رو بخونید.! چند تا از داستان هاش که واقعا زیبا هستن و انگار یه راز عاشقانه و غم انگیز رو مدام میخواد در خواننده ایجاد کنه و این حس عاشقانه تو همون چند تا شباهت بسیار زیادی با هم دارن. تو بعضی از داستان هاش هر جمله رو یک فصل جداگانه در نظر می گیره و چند تای دیگه هم داستان های متفاوت در قالب یک داستان کوتاه... از داستان های «دوست داری سوار یه جفت ماهی قرمز بشیم و تا آلاسکا شنا کنیم؟» و «در جستجوی تخم سنجاب» و «نامه ای عاشقانه از تیمارستان ایالتی» بیشتر از بقیه شون خوشم اومد.

نثر این کتاب بر خلاف دیگر آثار براتیگان خیلی روان و شاعرانه تر هست و خود من از ترجمه اش بسیار لذت بردم. طبق سایت نشر چشمه این کتاب تا بحال دو بار چاپ شده و استقبال زیادی ازش شده.

قسمت های انتخابی از کتاب:

«غذا خوردن گریس را دوست داشتم.

غذا خوردن را دوست داشتم چون شاعرانه غذا می خورد.

منظورم این است که...

خب...

تا به حال ندیده بودم کسی شاعرانه غذا بخورد.»


«چرا اصلا با استلا آشنا شدم؟ چرا عاشقش شدم؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا عاشق کسی شدم که شانس رسیدن به او یک در میلیون است؟ مگر چه گناهی کرده ام که مستحق چنین عذابی ام؟ جین، برایم دعا کن. دعا کن که خدا بر من رحمت آورد. لطفا برایم دعا کن.»


«گفتم: دوست ندارم قصه بگم. می خوام کتابم رو بخونم.

چرا، می خوای برام قصه بگی.

گفتم: چرا من؟

چون نگاه کردم و دیدم تو دهنت از همه بزرگ تره.

پرسیدم: اگه برات قصه نگم اون وقت چی کار می کنی؟

با شیرین زبانی گفت: خب، هیچی. فقط تا اونجا که بتونم جیغ می کشم، بعد وقتی همه اومدن این جا به شون می گم که تو پدرمی. بهم گفته ن وقتی جیغ می کشم مثل این می مونه که دنیا به آخر رسیده. حتا ممکنه کسی رو بزنم: مثلا یه پیرزن معصوم رو. تا حالا شده تو کشتی از پا آویزونت کنن؛ آقا؟»