شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters
شبگرد

شبگرد

Nothing Else Matters

نابودگر واژه ها

وقتی از کلمات سوء استفاده شود، قانون و عدالت از کار می افتد.

Graffiti On The Train



Oh the graffiti on the train
Oh the graffiti on the train oh no
Roll in to her life
Oh the graffiti on the train oh
Stepped outside he left his lover sleeping
Rain falls he's drowning in his secret
Wet streets are quiet as a church hall
Last house where children kick the football
Cross roads his heart is beating faster
Getting close to asking her the question
"Marry me" he wants to paint the words on
The night train he's hiding with his spray cans
And that is going to ride
When the paint is done and dried oh come on
Oh the graffiti on the train
Oh the graffiti on the train
Oh the graffiti on the train
Oh she'll never be the same oh no
Roll in to her life
Oh the graffiti on the train oh
Day breaks as lovely as she wakes up
Sips her cup and dusts her face in make up
Black phone she hears the people whisper
Someone died themselves train has slipped up
Train comes the coach she's always used to
The doors read a "Marry me I love you"
Heart stops ecstatic and suspicious
She makes the call but he don't pick the phone up
The train sped down the line
It was last train he would ride oh no
Oh graffiti on the train
Oh graffiti on the train
Oh graffiti on the train
Oh she will never be the same
Oh god rolling back into her life
Oh graffiti on the train oh

The Man Who Sold The World

https://s18.picofile.com/file/8437787042/The_Man_Who_Sold_The_World.jpeg

David Bowie - The Man Who Sold The World ♫

We passed upon the stair
We spoke of was and when
Although I wasn't there
He said I was his friend
Which came as a surprise
I spoke into his eyes
I thought you died alone
A long long time ago

Oh no, not me
We never lost control
You're face to face
With The Man Who Sold The World


I laughed and shook his hand
And made my way back home
I searched for form and land
For years and years I roamed
I gazed a gazeless stare
We walked a million hills
I must have died alone
A long, long time ago

Who knows?
Not me
I never lost control
You're face to face
With the Man who Sold the World

Who knows?
Not me
We never lost control
You're face to face
With the Man who Sold the World

درون

دشوارترین شکنجه این بود که ما

یک یک به درون خویش تبعید شدیم

دنیای خالی

برون ز خویش کجا می‌روی، جهان خالی‌ست.

مطلب قدیمی ولی موثر درباره خوراکی‌ها

این نکات قدیمیه و نتونستم منبع دقیقشو پیدا کنم ولی چون خیلیاشونو میدونستم اینجا هم گذاشتم.

۱     آیا می دانید قرمزی درون کالباس از گوشت تاج خروس است  ( زیر دندان خود حس کرده اید)


۲   آیا می دانید ماده ی اولیه کالباس و سوسیس از سویاست که سودا زا و مضر است و موجب کم حافظگی میشود بنابر شواهد عینی زایدات گوشت وگوشتهای غیرقابل استفاده برای ساخت سوسیس ککالباس استفاده می شود


۳    آیا می دانید در ماکارونی ۲۰% گلوتن صنعتی استفاده می شود که سرطانزاست   و در بسیاری کارخانه ها نان خشک کپک زده بجای آرد در ماکارونی استفاده میشود, و ماکارونی یبوست زاست


  ادامه مطلب ...

کجاست حافظه؟

یک ملت بدون حافظه، ملتی بدون آینده است.

Pills

Blackfield - Pills (FLAC . 20 mb) ♫


There's a pill for every hour
These days you don't have to feel
Deducting all your fears
And make them disappear

It's like driving with no lights tonight
They will get you home
They will run the show
There's an exit for this circus life
They'll lead you to the door
And cover all your holes
That goes too deep

Try Again

Keane - Try Again ♫

 

I fell asleep on a late night train

I missed my stop and went round again
Why would I wanna see you now?
To fix it up, make it up somehow
Baby, I'll try again
Try again
Baby, I die every night
Every time
What I was isn't what I am
I'd change back
But I don't know if I can
Still I'll try
Try again
Try again
Baby, I die every night
Every time
But I was made the way I am
I'm not a stone, I'm just a man
Lay down your arms and I will lay down mine
Rip back the time that we've been wasting
God, I wish you could see me now
You'd pick me up, and you'd sort me out
Baby, I'll try again
Try again
Baby, I die every night

Every time 

Uprising

  ترجمه از وب. مترجم؟

Paranoia is in bloom,

پارانویید شکوفا شده

The PR transmissions will resume

انتقال پارتی‌ها¹ ادامه داره

They’ll try to, push drugs that keep us all dumbed down

اونا سعی می‌کنن تا مخدّرایی رو بفروشن که ما رو عامه (ساده‌لوح و زودباور) نگه دارن

And hope that, we will never see the truth around

و امیدوارن که ما هرگز فریبِ حقیقت رو نمی‌فهمیم

(So come on)

پس عجله کن

Another promise, another seed

یه قول دیگه، یه بذر دیگه

Another, packaged lie to keep us trapped in greed

یه دروغ کادوپیچ شده‌ی دیگه تا ما رو توی دام حرص و طمع نگه دارن

And all the, Green belts wrapped around our minds

و کمربندای سبزی که دور ذهن‌هامون پیچیدن

And endless, red tape to keep the truth confined

و نوار تموم‌نشدنی تا حقیقتو محبوس نگه‌دارن

(So come on)

پس زودباش

They will not force us

اونا ما رو مجبور به کاری نخواهند کرد

They will stop degrading us

اونا دست از تحقیر ما برمی‌دارن

They will not control us

اونا ما رو کنترل نخواهند کرد

We will be victorious

ما پیروز خواهیم بود

(So come on)

پس زودباش

Interchanging mind control

درحالی‌که کنترل ذهن رو تغییر می‌دی

Come let the, revolution take its toll

بیا بذار انقلاب راهش رو ادامه بده

If you could, flick the switch and open your third eye

اگه تونستی بیا کلید رو بزن و چشم سومت رو باز کن

You’d see that

می‌بینی که

We should never be afraid to die

ما هرگز نباید از مردن بترسیم

(So come on)

پس زودباش

Rise up and take the power back

بلندشو (قیام کن) و قدرت رو پس بگیر

It’s time the fat cats had a heart attack

وقتشه که گربه‌های چاق یه سکته بزنن

You know that their time’s coming to an end

می‌دونی که دوره‌شون داره به آخر می‌رسه

We have to unify and watch our flag ascend

ما باید متحد بشیم و بالارفتن پرچممون رو تماشا کنیم

(So come on)

پس زودباش

They will not force us

اونا ما رو مجبور به کاری نخواهند کرد

They will stop degrading us

اونا دست از تحقیر ما برمی‌دارن

They will not control us

اونا ما رو کنترل نخواهند کرد

We will be victorious

ما پیروز خواهیم بود

(So come on)

پس زودباش

Oi, oi, oi, oi!

Oi, oi, oi, oi!

Oi, oi, oi, oi!

They will not force us

اونا ما رو مجبور به کاری نخواهند کرد

They will stop degrading us

اونا دست از تحقیر ما برمی‌دارن

They will not control us

اونا ما رو کنترل نخواهند کرد

We will be victorious

ما پیروز خواهیم بود

(So come on)

پس زودباش

Oi, oi, oi, oi!

قیصر امین پور

گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود


گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه بدستور میشود


گه جور میشود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود


گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود


گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود


گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود


گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود


گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود


گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود


کاری ندارم کجایی چه میکنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود

اسماعیل خویی

آری

ما می‌رویم و

میخانه بسته می‌شود، اما

می‌دانی؟ میخانهٔ همارهٔ اندیشه‌های ما

بر چهارراه تاریخ

تا آن‌سوی فراتر نیز

همچنان

باز خواهد بود...

تولدی دیگر

همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست

که ترا در خود تکرارکنان

به سحرگاه شکفتن‌ها و رستن‌های ابدی خواهد برد

من در این آیه ترا آه کشیدم، آه

من در این آیه ترا

به درخت و آب و آتش پیوند زدم

زندگی شاید

یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد

زندگی شاید

ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میآویزد

زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر میگردد

زندگی شاید افروختن سیگاری باشد، در فاصلهٔ رخوتناک دو همآغوشی

یا نگاه گیج رهگذری باشد

که کلاه از سر بر میدارد

و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی‌معنی میگوید «صبح بخیر»

زندگی شاید آن لحظۀ مسدودیست

که نگاه من، در نی‌نی چشمان تو خود را ویران میسازد

و در این حسی است

که من آنرا با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازهٔ یک تنهائیست

دل من

که به اندازهٔ یک عشقست

به بهانه‌های سادهٔ خوشبختی خود مینگرد

به زوال زیبای گل‌ها در گلدان

به نهالی که تو در باغچهٔ خانه‌مان کاشته‌ای

و به آواز قناری‌ها

که به اندازهٔ یک پنجره میخوانند

آه...

سهم من اینست

سهم من اینست

سهم من،

آسمانیست که آویختن پرده‌ای آنرا از من میگیرد

سهم من پائین رفتن از یک پلهٔ متروکست

و به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن

سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره‌هاست

و در اندوه صدائی جان دادن که به من میگوید:

«دستهایت را

«دوست میدارم»

دستهایم را در باغچه میکارم

سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم

و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم

تخم خواهند گذاشت

گوشواری به دو گوشم میآویزم

از دو گیلاس سرخ همزاد

و به ناخن‌هایم برگ گل کوکب میچسبانم

کوچه‌ای هست که در آنجا

پسرانی که به من عاشق بودند، هنوز

با همان موهای درهم و گردن‌های باریک و پاهای لاغر

به تبسم‌های معصوم دخترکی میاندیشند که یکشب او را

باد با خود برد

کوچه‌ای هست که قلب من آنرا

از محل کودکیم دزدیده ست

سفر حجمی در خط زمان

و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن

حجمی از تصویری آگاه

که ز مهمانی یک آینه بر میگردد

و بدینسانست

که کسی میمیرد

و کسی میماند

هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی میریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد.

من

پری کوچک غمگینی را

میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد

و دلش را در یک نی‌لبک چوبین

مینوازد آرام، آرام

پری کوچک غمگینی

که شب از یک بوسه میمیرد

و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

No One Remembers Your Name

https://s18.picofile.com/file/8433135700/No_One_Remembers_Your_Name.jpg

Shamrain - No One Remembers Your Name ♫

 

Alone

تنها

As we are

که هستیم

Among millions

میان میلیونها (نفر)

Living in haze

در حال زندگی در مه (غم)

In here no one cares

درجایی که هیچکسی اهمیتی نمی‌دهد

And no one remembers your name

و کسی نامت را بخاطر نمی‌آورد

Escape all this

از همه اینها فرار کن

There must be a place

باید یک مکانی باشد

Where birds still sing

جایی که پرنده ها هنوز در آن آواز میخوانند

Escape all this

از همه اینها فرار کن

There must be a place

باید یک مکانی باشد

Where vanished beauty

جایی که که زیبایی محو شده

Lies within
درش آرام میگیرد


Helpless as we are

عاجزانه، همانگونه که ما هستیم

There is no use

هیچ فایده ای ندارد

To beg for relief

که برای خلاصی التماس کنیم

In here no one listens

اینجا کسی گوش نمیدهد

No one hears your voice
هیچکس صدایت را نمی‌شنود


Maybe there's someone

Who remembers your name

شاید کسی باشد که نامت را به یاد بیاورد


Alone as we are

تنها که هستیم

Among millions

میان میلیونها (نفر)

Maybe someone remembers your name

شاید کسی باشد که نامت را به یاد بیاورد